پسرتنها
عازم یک سفرم ، بنازم نازتو ای نازنینم که نازت کرد خاکستر نشینم به یادت سر به بستر می گذارم که شاید خواب چشمانت ببینم خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام ا عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی . عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه: عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟ عشق نمی پرسه دوستم داری؟ قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض یک طرف خاطره ها! یک طرف پنجره ها! در همه آوازها! حرف آخر زیباست! آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟ حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست گفتم : تو شـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟ گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟ گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟ گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟ گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟ من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم.... آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
سفری دوربه جایی نزدیک
سفری ازخود من تابه خودم ، مدتی هست
نگاهم به تماشای خداست وامیدم به
خداوندی اوست...
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده است
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده است
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها
بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا
خداحافظ خداحافظ
همین حالا
خداحافظ..
عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی .
باعث می شی قلب من به ضربان بیفته .
فقط میگه: همیشه با منی .
فقط میگه: دوستت دارم.
و
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم....
بر لب کلبه محصور دلم
من در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم...
اگر از هجر تو آهی نکشم تک تنها به خدا می شکنم...
به خدا می شکنم...
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی
جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم
حرفی نمی زنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
Power By:
LoxBlog.Com |